شهرام وردک
کارشناس ارشد مهندسی محیطزیست
امروزه در جهان حدود ۸۵ میلیون بشکه نفت در روز تولید و حدود ۴۸ میلیون بشکه از آن، در بازارهای بینالمللی عرضه میشود. از این میان، قریب نیمی از کل نفت تولید شده، صرف تولید انرژی و تقریباً همین مقدار نیز صرف تولید مواد شیمیایی، آرایشی، بهداشتی، پلاستیکها و سایر محصولات نفت-پایه میگردد.
بر اساس آمار سال ۲۰۲۰، سهم انرژیهای تجدیدپذیر از سبد ۵۸۸ اگزاژولی انرژی مصرفی جهان، به حدود ۱۶ درصد و سهم نفت به حدود ۲۹ درصد بالغ شده است؛ یعنی روزانه حدود ۴۰ میلیون بشکه نفت خام در جهان میسوزد تا حدود ۱۷۱ اگزاژول انرژی و البته ۱۵ درصد از گازهای گلخانهای جهان را تولید نماید.
نکته قابل توجه آن است که مطابق پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی، تا سال ۲۰۴۰، میزان انرژی مصرفی جهان، دستکم ۲۱ درصد افزایش مییابد ولی برای تخمین میزان انرژی حاصل از نفت و گاز در آن سال، دو سناریوی حدی، قابل تصور است:
۱- سناریوی عدم اجرای موفق مصوبات کنوانسیونهای پاریس و گلاسکو:
بر اساس پیشبینی آژانس بین المللی انرژی، در چنین شرایطی، نیاز به نفت و گاز طبیعی، در مجموع حدود ۱۸ درصد رشد خواهد داشت، اما با توجه به رشد ۲۱ درصدی نیاز انرژی جهان و نیز توسعه و کاهش بهای تجدیدپذیرها، احتمالاً سهم نفت از سبد جهانی انرژی، با یک درصد کاهش، به ۲۸ درصد بالغ خواهد شد.
۲- سناریوی اجرای مصوبات کنوانسیونهای تغییرات اقلیمی:
آژانس بین المللی انرژی پیش بینی کرده است که در صورت اجرای موفق برنامههای کنترل تغییرات اقلیم و مصوبات کنوانسیونهای پاریس و گلاسکو و محدود ساختن تولید کربن با هدف میانگین گرمایش جهانی به ۱/۵ درجه سلسیوس، میزان تولید نفت و گاز تا سال ۲۰۴۰ حدود ۳۰ درصد نسبت به سال ۲۰۲۰ کاهش خواهد یافت!
اکنون پرسش کلیدی آن است که تبعات حمله روسیه به اوکراین، تحریمهای بینالمللی بر علیه اقتصاد روسیه (به ویژه در بخش نفت و گاز)، و درنهایت؛ افزایش بهای جهانی این دو حامل انرژی، فضا را به سمت تحقق کدامیک از سناریوهای حدی یادشده، متمایل خواهد ساخت؟
تجربهی گذشته نشان میدهد که در شرایط عادی عرضه، هم در زمان سقوط شدید بهای سوختهای فسیلی (که معمولاً ناشی از افول اقتصادهای مهم جهان است) و هم در زمان صعود شدید بهای این حاملها (که معمولاً در بحرانهای سیاسی جهان روی میدهد و بر نرخ رشد اقتصادهای مهم جهان نیز تاثیر منفی میگذارد)، از حجم سرمایهگذاری بر روی توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، کم میشود.
لیکن در شرایط ویژهی کنونی، هم به دلیل الزامات ناشی از معاهدات بینالمللی و سیاستهای ملی مرتبط با تغییرات اقلیمی و هم به دلیل اثرات جنگ روسیه و اوکراین بر تامین گاز اروپا، افزایش شدید بهای سوختهای فسیلی، برخی کشورهای توسعهیافته را به حرکت سریعتر در مسیر جایگزینی انرژیهای تجدیدپذیر، تشویق نموده است.
به طور مثال آلمان به عنوان بزرگترین مصرف کنندهی انرژی در اروپا و نیز بزرگترین مشتری اروپایی گاز روسیه، اعلام نموده است که با توجه به سیاستهای اقلیمی و نیز ریسک تامین گاز از روسیه، تا سال ۲۰۳۵، همهی انرژی مورد نیاز خود را از منابع تجدیدپذیر تامین خواهد کرد؛ که البته بدونشک، افزایش بهای گاز نیز در این تصمیم آلمان، نقش کلیدی داشته است. بلژیک و دانمارک هم به عنوان دو اقتصاد مهم منطقهی یورو، سیاست مشابهی را اعلام داشتهاند.
اتحادیهی اروپا، در سال ۲۰۲۱ با یک جهش قابل ملاحظه، ۳۷ گیگاوات تأسیسات انرژی بادی و خورشیدی نصب کرده است.
چین نیز که برای تامین ۲۵ درصد انرژی خود از منابع تجدیدپذیر تا سال ۲۰۳۰ برنامهریزی نموده است، در سال گذشته، ۲۵۴ گیگاوات برق خورشیدی تولید کرده، ۱۷ گیگاوات تاسیسات بادی فراساحل را به بهرهبرداری رسانده و اجرای یک ابرپروژه ۴۵۰ گیگاواتی بادی/خورشیدی را درست همزمان با حملهی روسیه به اوکراین آغاز کرده است.
در مجموع به نظر میرسد که حاد شدن شرایط جهان از منظر سیاسی و تغییرات اقلیم، دستکم کشورهای ثروتمندتر را در سرعت بخشیدن به برنامههای جایگزینی انرژیهای تجدیدپذیر، مصممتر ساخته است.
افزایش بهای نفت و گاز، در اتمسفر خاص این روزهای جهان، بر خلاف روال معمول، سرمایهگذاری بر روی انرژیهای تجدیدپذیر را سرعت داده و شاید بتوان گفت که این بار، نفت بر علیه نفت عمل کرده است.
کارشناسان در چنین شرایطی، به کشورهای تولیدکنندهی نفت و گاز، دو اقدام مهم را توصیه میکنند:
اول آنکه اجازهی از تعادل خارج شدن قیمت نفت را ندهند.
و دیگر آنکه، بهصورت نظاممند، بخش قابل توجهی از درآمدهای نفتی خود را صرف توسعهی تجدیدپذیرها کنند؛ نسخهای که ما را برای آیندهای کاملاً متفاوت از امروز، آماده میکند.
https://www.recipescart.com/groups/nikon-d600-vs-nikon-d610-which-is-better/